معنی سرغلیان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
سرغلیان. [س َ غ َل ْ] (اِ مرکب) چلم. حقه ٔ تنباکو. (غیاث) (آنندراج). سرقلیان. (ناظم الاطباء).
فرهنگ معین
(س.َ غَ) (اِ.) حقه بالای غلیان که تنباکو را در آن می گذارند.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.