معنی سرافراز کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
سرافراز کردن. [س َ اَ ک َ دَ] (مص مرکب) مفتخر کردن. به مباهات رساندن:
همه ذرات جهان را رخ تو
همچو خورشید سرافراز کند.
عطار.
مترادف و متضاد زبان فارسی
مفتخر کردن، افتخار دادن، سربلند کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.