سجن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(س جْ) [ع.] (اِ.) زندان.
فرهنگ عمید
سجام
محبس، زندان،
حل جدول
زندان
مترادف و متضاد زبان فارسی
بازداشتگاه، بندیخانه، دوستاقخانه، زندان، سیاهچال، محبس
فرهنگ فارسی هوشیار
زندان
فرهنگ فارسی آزاد
سِجْن، زندان- حبس- مَحْبَس (جمع: سُجُون)
سِجْن، (سَجَن- یَسْجُنُ) حبس کردن- زندانی کردن- مخفی کردن و پنهان داشتن غمها و ناراحتی ها
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.