معنی ستیزه کاری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ستیزه کاری. [س ِ زَ / زِ] (حامص مرکب) عمل ستیزه کار. لجاجت. خصومت:
چونکه دید او ستیزه کاری من
ناشکیبی و بیقراری من.
نظامی.
بر وفق چنین خلافکاری
تسلیم به از ستیزه کاری.
نظامی.
رجوع به ستیزه کار شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

عمل و حالت ستیزه کار.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر