معنی ستم یافته در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ستم یافته. [س ِ ت َ ت َ / ت ِ] (ن مف مرکب) ستم رسیده. مظلوم. جفا دیده. جورکش:
توانایی و دانش و داد ازاوست
بهر جا ستم یافته شاد از اوست.
فردوسی.
اگر نیستم من ستم یافته
چو آهن ببوته درون تافته.
فردوسی.
دست عدل تو ستم یافته را
راست چون موی درآرد ز خمیر.
سوزنی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر