معنی ستایشگر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ستایشگر. [س ِ ی ِ گ َ] (ص مرکب) آنکه کسی را بستاید. (آنندراج). مادح:
سخنوران و ستایشگران گیتی را
همی نگردد جز بر مدیح خواجه زبان.
فرخی.
گمان برم که من اندر زمین همان شجرم
شجر که دید ثناگستر و ستایشگر.
فرخی.
همه خوبی ّ و نکویی بود او را ز خدای
وین رهی را که ستایشگر وخنیاگر اوست.
فرخی.

فرهنگ عمید

کسی که دیگری را بستاید، ستایش‌کننده، ستاینده،

حل جدول

حامد، آفرین گو، ثناخوان، ستاینده، مداح

ثناگوی

حامد

ثناخوان، ثناگوی

مترادف و متضاد زبان فارسی

اسم آفرین‌گو، ثناخوان، ستاینده، مداح، مدح‌خوان، مدح‌گستر، مدح‌گوی، منقبت‌خوان،
(متضاد) نکوهش‌گر

فرهنگ فارسی هوشیار

آنکه کسی را بستاید

پیشنهادات کاربران

مدحت گر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر