معنی ستاره نداشتن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ستاره نداشتن. [س ِ رَ / رِ ن َ ت َ] (مص مرکب) کنایه از طالع خوب نداشتن. (آنندراج):
برفع پستی اقبال خویش چاره ندارم
برتبه کم نیم از آسمان ستاره ندارم.
مخلص کاشی (از آنندراج).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر