معنی سایگاه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سایگاه. [ی َ / ی ِ] (اِ مرکب) محل سایه. جائی که سایه افتاده باشد. مخفف سایه گاه:
بجم گفت کای خسته ٔ رنج راه
در این سایگاه از چه کردی پناه.
اسدی.
فروماند خسرو در آن سایگاه
چو سایه شده روز بر وی تباه.
نظامی.
رجوع به سایه شود.

فرهنگ عمید

سایه‌گاه

فرهنگ فارسی هوشیار

جائی که سایه افتاده باشد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر