معنی سامانیان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سامانیان. (اِخ) نام دسته ای از سلاطین ایرانی که در خراسان و ماوراءالنهر و کرمان و جرجان و ری و طبرستان و تا حدود اصفهان رادر تصرف داشتند و مدت سلطنت آنان صد و دو سال و ده روز بوده. رجوع به آل سامان و سامان شود:
بوقت دولت سامانیان و بلعمیان
چنین نبود جهان با بهار و سامان بود.
کسایی.
کجا آن بزرگان ساسانیان
ز بهرامیان تا بسامانیان.
فردوسی.
نه با یعقوبیان دولت نه با مأمونیان نعمت
نه باچیپالیان قوت نه با سامانیان سامان.
فرخی (دیوان چ عبدالرسولی ص 257).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر