معنی سالوس کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
سالوس کردن. [ک َ دَ] (مص مرکب) حیله کردن. مکر ورزیدن. فریب دادن:
دگر شوخ چشمی و سالوس کرد
الا تا نپنداری افسوس کرد.
سعدی (بوستان).
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) حیله کردن مکر ورزیدن فریب دادن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.