ساقدوشی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
ساقدوشی. (حامص مرکب) حالت و عمل ساقدوش. ساقدوش بودن. وظیفه و سمت ساقدوش را داشتن. شاهبالا بودن. رجوع به ساقدوش شود. || برابری.
فرهنگ فارسی هوشیار
کیفیت و عمل ساقدوش بودن شاهبالایی، قرین بودن نظیر بودن، رفاقت همدمی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.