معنی ساریگ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ساریگ. (اِ) رجوع به ساریغ شود.

فرهنگ عمید

جانوری پستان‌دار، همه‌چیزخوار، و کیسه‌دار، به اندازۀ گربه با دندان‌های نیش تیز و بُرّنده که در جنگل‌های امریکای جنوبی زندگی می‌کند،

حل جدول

پستاندار کوچک درختی آمریکا

فرهنگ فارسی هوشیار

برزیلی گربک از جانوران (اسم) پستانداریست از راسته کیسه داران که به جثه یک گربه است و گوشتخوار است و بومی آمریکای جنوبی است و شبها برای شکار از لانه اش خارج میشود و دارای دندانهای نیش برنده است. بچه های این حیوان هنگام احساس خطر بر پشت مادر سوار میشوند و دم خود را به دم او میپیچانند ساریگ.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر