معنی ساده لوحی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ساده لوحی. [دَ / دِ ل َ / لُو] (حامص مرکب) ساده لوح بودن. ساده دل بودن. رجوع به ساده لوح شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

ساده لوح بودن ساده دل بودن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر