معنی سابقه دار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سابقه دار. [ب ِ ق َ / ق ِ] (نف مرکب) دارای پیشینه. دارای سابقه ٔ نیک یابد. با سابقه. آنکه بواسطه ٔ ممارست بسیار در شغلی یا کاری در کار خود مهارتی یافته است.

فرهنگ معین

باسابقه، دارای پیشینه نیک یا بد. [خوانش: (~.) [ع - فا.] (اِفا.)]

فرهنگ عمید

دارای سابقۀ خوب یا بد، با‌سابقه، پیشینه‌دار،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

پیشینه دار

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) با سابقه (چه در کارهای خوب و چه بد) : مجرمین کار کشته و سابقه دار.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر