معنی زیربای در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
زیربای. (اِ مرکب) نوعی از طعام که آش است. (غیاث). زیربا. زیره با: پسر فضل بر عادت آن شب از همه چیزها بخورد و زیربای معقد ساخته بودند همه بکار داشت... دیگر روز جاثلیق بیامد و قاروره بخواست و بنگریست، رویش برافروخت و گفت... ترا از ترشیها و لبنیات نهی کرده ام تو زیربای خوری. (چهارمقاله ٔ نظامی عروضی چ معین چ زوار ص 131). رجوع به زیره با و زیربا شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.