معنی زیبا شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
زیبا شدن. [ش ُ دَ] (مص مرکب) نیکو و خوب شدن:
زیبا به دین شودت جهان زیرا
زیبا به پر تیز شود شاهین.
ناصرخسرو.
زیبا به دین شده ست ترا دنیا
آن را بجو اگرت بباید این.
ناصرخسرو.
|| جمیل و آراسته شدن:
زندان تو آمد بسزا این تن و زندان
زیبا نشود گرچه بپوشند به دیبا.
ناصرخسرو.
زیبا به علم شو که نه زیبایست
آنکس که او به دیبا زیبا شد.
ناصرخسرو.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.