معنی زودرنج در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

زودرنج. [رَ] (نف مرکب) زودرنجنده. آنکه زود متأثر و رنجیده خاطر شود. نازک دل. حساس. (فرهنگ فارسی معین). آنکه زود رنجیده شود و آزرده گردد. (آنندراج).

فرهنگ معین

(رَ) (ص مر.) آن که زود متأثر و رنجیده خاطر شود، نازک دل، حساس.

فرهنگ عمید

نازک‌دل، کسی که زود برنجد و آزرده شود،

حل جدول

حساس

نازک دل

مترادف و متضاد زبان فارسی

حساس، طبع، منش، نازک، نازک، نازک‌خلق

پیشنهادات کاربران

نازک نارنجی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر