معنی زودتر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
زودتر. [ت َ] (ص تفضیلی، ق مرکب) پیشتر از وقت مقرر. مقابل دیرتر. (فرهنگ فارسی معین):
آنکس که نباید بر ما زودتر آید
تو دیرتر آیی به برما که ببایی.
منوچهری.
|| تندتر. سریعتر. به شتاب تر. (فرهنگ فارسی معین). سریعتر و جلدتر و به تعجیل و به شتاب و به چابکی و چالاکی. (ناظم الاطباء). || بقدر امکان. (ناظم الاطباء). رجوع به زوتر شود.
پیشتر از وقت مقرر،
تندتر، سریعتر،
بتعجیل و بشتاب پیشتر از وقت مقرر