معنی زنگ زدودن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

زنگ زدودن. [زَ زِ / زُ دَ] (مص مرکب) برطرف کردن زنگ و کدورت. جلا دادن. پاک و درخشان کردن:
دانش آموز و بخت را منگر
از دلت بخت کی زداید زنگ.
ناصرخسرو.
سخن را تا نداری صاف و بی رنگ
ز دلها کی زداید زنگ و زنگار.
ناصرخسرو.
دیار مشرق و مغرب مگیر و جنگ مجوی
دلی بدست کن و زنگ خاطری بزدای.
سعدی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر