معنی زنتبیل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

زنتبیل. [] (اِخ) مرحوم بهار آرد: این اسم در غالب کتب تاریخ خاصه نسخ چاپی «رتبیل »بضم راء و تاء ساکنه و با و یا ضبط شده است و آن لقب پادشاهان کابل و سجستان و رخج بوده است، لیکن در این نسخه گاهی «زبیل » و گاه «زنبیل » و چند جای هم «زنبیل » با تمام نقاط نوشته شده و حتی یکجا هم «رتبیل » مطابق ضبط معروف نوشته نشده است و چون این نسخه صرف نظر از کم نقطه بودن که تنها عیب آن است، از سایر حیثیات در صحت اسامی و سنین کم نظیر است، با این وصف، همه جا این اسم را یا بی نقطه و یا «زنبیل » با زاء هوز، ولی همه جا مطلقاً با «زاء» ضبط کرده است. اسباب این شد که نگارنده را در ضبط معروف این اسم تردیدی حاصل شود و از قضا نسخه ٔ خطی و معتبر و کم غلط قدیمی از ترجمه ٔ طبری بدستم افتاد که هرچند اوراق آخر آن افتاده، لیکن از حیث رسم الخط و کاغذ و املاء معلوم میدارد که در اواخر یا اوایل قرن ششم هجری نوشته شده و به عقیده ٔ حقیر صحیح ترین ترجمه های طبری است که تا امروز دیده ام و در آن نسخه دیده شد همه جا این اسم «زنتبیل » به ازاء هوز و نون و تاء مثناه بعد از آن و باءو یاء ضبط آمده و در یک مورد همین اسم را «زنده پیل »نوشته است، از دیدن این املاء اخیر برای نگارنده تردیدی باقی نماند که اصل این کلمه «زنتبیل » بوده و زنتبیل همان زنده پیل است که در ادبیات فارسی هم مکرر درتعریف پهلوانان استعمال شده، چنانکه فردوسی گوید:
بتن زنده پیل و بجان جبرئیل...
بمعنی فیل ژیان و بزرگ. توضیح اینکه در فارسی تاء قرشت و دال با هم مکرر تبدیل می شوند... (حاشیه ٔ تاریخ سیستان چ بهار ص 91، 92). رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 279 و 304، تاریخ سیستان و ماده ٔ بعد شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر