معنی زماج در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

زماج. [زُ] (ع اِ) زماح. زمج. (المعرب جوالیقی). رجوع به زماح و زمج شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ دو برادران از مرغان شکاری، لاغر پا

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر