زرین قواره در لغت نامه دهخدا
لغت نامه دهخدا
زرین قواره. [زَرْ ری ق ُ /ق َ رَ / رِ] (اِ مرکب) پاره ٔ زرین. رجوع به قواره شود. || کنایه از قرص خورشید:
چرخ جادوپیشه چون زرین قواره کرد گم
دامن کحلیش را چینی مقور ساختند.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 112).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.