معنی زرین رسن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

زرین رسن. [زَرْ ری رَ س َ] (اِ مرکب) رسنی بافته از زر. رسن طلائی. || زرین رسن و یوسف زرین رسن کنایه از خورشید و شعاع آن:
از چاه دی رسته به فن این یوسف زرین رسن
وز ابر مصری پیرهن اشک زلیخا ریخته
آن یوسف گردون نشین عیسی پاکش هم قرین
دردلو رفته پیش از این آتش به صحرا ریخته
زرین رسنها بافته در دلو از آن بشتافته
ره سوی دریا یافته تلخاب دریاریخته.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 390).
صبح که شد یوسف زرین رسن
چاه کنان در زنخ یاسمن.
نظامی.
رجوع به زرین و دیگر ترکیبهای آن شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر