معنی زروان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

زروان. [زَ / زُ] (اِ) دراوستا زروان بمعنی زمان است و بارها با کلمه ٔ (راپیثوینه) (نیمروز) آمده برای تعیین هنگام ظهر و مکرربا کلمات «درگه » (دیردرنگ) و «دراجه » (دراز) آمده بمعنی دیرزمانی و زمان دراز و بلند. (حاشیه ٔ برهان چ معین). دهر. روزگار. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).

زروان. [زَ] (اِخ) زربان. زربان بزرگ. یکی از نامهای حضرت ابراهیم خلیل (ع). (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد و زربان بزرگ شود.

زروان. [زَ / زُ] (اِخ) چند بار زروان در ردیف دیگر ایزدان نام برده شده و از آن فرشته ٔ زمانه ٔ بی کرانه اراده شده. اغلب زروان با صفات «اکرانه » (بی کرانه) و «درغو خوذاته » آمده که در مینو خرد پازند «زروان درنگ خدای » و در رساله ٔ پارسی علمای اسلام به «درنگ خدای » تعبیر شده است. از این دو صفت پیداست که برای زمانه آغاز و انجامی تصور نشده، آنرا همیشه پایدار و یا به عبارت دیگر قدیم و جاودانی دانسته اند. در زادسپرم فصل 1 بند 24 زروان صراحت آفریده ٔ اهورمزدا محسوب شده در جمله هایی از اوستا که از زروان یاد شده، او را فقط در ردیف ایزدان دیگر آورده درخور نیایش خوانده اند. از مندرجات اوستا چنین مستفاد می شود که زروان ایزد زمانه ٔ بیکرانه و جاودانی است. در عبارتی از گاتها (یسنا 30 بند 3) روان نیکوکار و روح شر بمنزله ٔ «دو گوهر همزاد» معرفی شده اند. بنابراین بنظر می رسد که زرتشت به اصل و منشایی اقدم که پدردو روان مزبور باشد، عقیده داشته است، ولی معلوم نیست که زرتشت او را به چه نامی می خوانده. شک نیست که بعدها زروان بمنزله ٔ پروردگاری شناخته شده. در زمان هخامنشیان، عقاید مختلفی در باب ماهیت این پروردگار وجود داشته است. بعضی او را با مکان و برخی دیگر با زمان یکی میدانستند عقیده ٔ اخیر فایق آمد. در آیین مهرپرستی، عقیده ٔ مربوط به زروان را پذیرفتند. مانی با اقتباس افکار زرتشتی عصر خود، نام زروان را به خدای بزرگ اطلاق کرده است. برخی از محققان مذهب معمول مزدیسنی عهد ساسانی را همان زروانیت دانسته اند. بسیاری از نویسندگان و مورخان قرنهای پنجم - هشتم میلادی اسطوره ٔ ذیل را راجع به آفرینش از عقاید ایرانیان عهد ساسانی نقل کرده اند و آن متعلق به آیین زروانی است: زروان خدای نخستین در مدت هزار سال قربانیها کرد تا پسری بیابد و نام او را هرمز نهد، اما عاقبت وی درباره ٔ تأثیر قربانی های خودبه شک افتاد پس دو پسر در بطن او پدید آمد: یکی اهرمزد چون وی قربانی کرده بود و دیگری اهریمن، زیرا که وی شک کرده بود. زروان وعده داد که پادشاهی جهان رابه یکی از آن دو که زود به حضور او آید عطا کند. پس اهریمن سینه ٔ پدر بشکافت و خود را بدو نمود. زروان پرسید: کیستی ! پاسخ داد پسر توام. زروان گفت: پسرم دارای بوی خوش و نورانی است و تو ظلمانی و بدبویی ! دراین هنگام اهورمزد با پیکری نورانی و معطر خویشتن بدو نمود زروان او را به فرزندی شناخت. اهرمن وعده ٔ پدر را بخاطر آورد. زروان پاسخ داد که سلطنت جهان را مدت نه هزار سال به اهریمن خواهد داد، اما پس از انقضای مدت مزبور اهرمزد تنها سلطان جهان خواهد بود... باید دانست که بعدها زروان را با زردشت و هر دو را باابراهیم خلیل (ع) خلط کرده اند... (حاشیه ٔ برهان چ معین). رجوع به زروان بزرگ، زروانی و زروانیان شود.

زروان. [زَ] (اِخ) پرده دار و حاجب نوشیروان. (از ولف). مردی که با جادو و تنبل پسران مهبود را به زهر کردن در طعام نوشیروان وادار ساخت و سپس خیانت او پیدا شد و به امر نوشیروان بر دار شد:
یکی نامور بود زروان بنام
که او رابدی بر در شاه کام
کهن بود و هم حاجب شاه بود
فروزنده ٔ بزم و درگاه بود
ز مهبود و از هر دو فرزند اوی
همه ساله بودی پر ازآب روی
همی ساختی تا سر پادشا
کند تیز در کار آن پارسا.
(شاهنامه ٔ فردوسی چ بروخیم ج 8 ص 2403).
رجوع به همین کتاب صص 2403- 2409 شود.

زروان. [زَ رَ] (اِخ) دهی از دهستان صحرای باغ است که در بخش مرکزی شهرستان لار واقع است و 459 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).

فرهنگ معین

(زَ یا زُ) [په.] (اِ.) در اوستا چند بار زروان را در ردیف دیگر ایزدان نام برده اند و از آن فرشته زمانه بیکرانه اراده شده است.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر