معنی زرقم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
زرقم. [زُ ق ُ] (ع ص) کبودچشم. (دهار). سخت کبودچشم و در مذکر و مؤنث یکسان است. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
فرهنگ فارسی هوشیار
کبود چشم
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.