معنی زراعت کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

زراعت کردن. [زِ / زِ ع َ ک َ دَ] (مص مرکب) کاشتن و کشت کردن. (ناظم الاطباء):
از قنات جامه آب معنی تر بسته شد
سرزمین شعر راتا ما زراعت کرده ایم.
محسن تأثیر (از آنندراج).
گر خدا را از برای رزق طاعت می کنی
خانه می سازی و بر بامش زراعت می کنی.
ناظم هروی (ایضاً).
رجوع به زراعت و زراعه شود.

حل جدول

کشتن

کشاورزی، فلاحت

فرهنگ فارسی هوشیار

کاشتن و کشت کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر