معنی زبیب الجبل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

زبیب الجبل. [زَ بُل ْ ج َ ب َ] (ع اِ مرکب) مویزک است، منقی بلغم و رافع لکنت زبان. (منتهی الارب). مویزک. (ناظم الاطباء). مویزک است، منقی بلغم و رافع لکنت زبان. (آنندراج). بیرونی آرد: مویزه نبات کوهی است و او را دانه ای باشد به لون سیاه. و پوست او درهم آمده بود و بنخود سیاه مشابهت دارد. خاصیت او: ارحانی گوید: مویزه در سه درجه گرم و خشک و سوزنده است مر عضوی را که مجاوراو شود و شپش و رشک را بکشد. و هر علتی که از پوست اندامها خیزد منفعت کند، چون او را بکوبند و با سرکه و روغن گل بیامیزند و بر آن طلا کنند، سود دارد و اگر اندکی از او خورده شود قی آرد و شربت دادن از او مخاطره است، به آن سبب که مثانه را ریش کند و اگر بخایند و غرغره کنند از سر بلغم فروآرد و بزداید و مثانه را پاکیزه گرداند، و داءالحیه و داءالثعلب را سود دارد. (ترجمه ٔ صیدنه ٔ بیرونی). صاحب مخزن الادویه آرد: زبیب بری نیز نامند و به یونانی قیسمونه اسطافیوس اغربا و بفارسی مویزک که مویزج معرب آن است و بشیرازی نیز مویزک نامند. ماهیت آن: نبات آن شبیه به تاک واز آن ضعیفتر، و شاخهای آن راست است و سیاه و گل آن مایل بسفیدی و ثمر آن در غلافی مانند غلاف نخود و در آن دو سه دانه ٔ اندک پهن غیرمستدیر و با خشونت، بعضی سفید و بعضی سیاه مایل بسرخی است و مغز آن سفید است و طعم آن تند و تیز است چون بخایند. طبیعت آن: در آخر سوم گرم و خشک. افعال و خواص آن: بسیار جالی و مفرح و مفتح و مسقط جنین و خاییدن و غرغره کردن آن جاذب رطوبت دماغی و جهت تنقیه ٔ بلغم بسیار از دماغ و بامصطکی و کندر جهت رفع لکنت زبان و درد دندان که هر دو حادث از بلغم باشند. و با ادویه ٔ مناسبه جهت وجع سپرز و کشتن کرم معده و ضماد آن با عسل و یا سرکه و یا غیره آن جهت داءالثعلب و تقشر جلد و با روغن زیتون و زرنیخ سرخ و زراوند طویل جهت جرب غیرمنقرح و حکه و رفع آثار و منع تولد قمل و کشتن آن خواه در سر و خواه در بدن باشد و مطبوخ آن در روغن زیتون جهت گشودن دمل و نطول آن با طبیخ سداب جهت درد کمر و ساق و مضمضه ٔ طبیخ آن با سرکه و تجفیف رطوبت لثه و با عسل جهت قلاع و با قطران جهت کرم دندان و چون یک دانه ٔ آنرا در پنبه ٔ پاکیزه پیچیده اندک تر کرده کوفته که دانه ٔ آن کوبیده و شکسته گردد گرم کرده بر دندان موجع گذارند، درساعت تسکین وجع آن نماید و آشامیدن بقدر پانزده عدد آن با ماءالعسل مقیی ٔ قوی اخلاط غلیظه. و باید که بعد شرب آن بدفعات ماءالعسل بنوشند و حرکت کنند زیرا که اگر حرکت نکنندو بنشینند و یا خواب کنند خوف خناق است و با مصطکی و کندر جهت وجع دندان و تخفیف رطوبت و استرخای لثه وچون نرم سایند و با قطران سرشته در سوراخ دندان کرم خورده پر نمایند کرم آنرا بکشد و وجع آنرا تسکین دهد. مضر سپرز است و مصلح آن کتیرا. مقدار شربت آن تا یک درم و زیاده از یک مثقال آن به خناق و جراحت مثانه و احشاء. معالجه ٔ آن مرکب از علاج ذراریح و جبلاهنگ. بدل آن دو وزن آن عاقرقرحا است. (از مخزن الادویه).

فرهنگ فارسی هوشیار

مویزک از گیاهان دارویی (اسم) مویزک

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر