معنی زبان گم شده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
زبان گم شده. [زَ گ ُ ش ُ دَ / دِ] (ن مف مرکب) گنگ شده. بی زبان شده. خاموش گشته:
آری منم آن نای زبان گم شده که اسرار
الا ز ره چشم بمحرم نفروشم.
خاقانی.
چون نای شدم سر چو زبان گم شده خواهم
تا بیش ز کس دم نخرم دم نفروشم.
خاقانی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.