معنی زبان گرفتگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
زبان گرفتگی. [زَ گ ِ رِ ت َ / ت ِ] (حاص مرکب) زبان گرفته بودن. گیر داشتن زبان. لثغت. لکنت. کندی زبان.
فرهنگ عمید
زبانگرفته بودن، لکنت زبان،
فرهنگ فارسی هوشیار
لکنت زبان
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.