معنی زبان ترازو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

زبان ترازو. [زَ ن ِ ت َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) خار ترازوی زرسنج. (غیاث اللغات). خاری که در میان دسته ٔترازوی زر بشکل زبان باشد و چون آن خار برابر باشد و چپ و راست سرنکشد وزن راست باشد. (آنندراج). لسان المیزان. (المنجد). نقیب. (منتهی الارب):
بمیزان قناعت بیش و کم کم پیش می آید
زبان این ترازو را نمیدانم نمیدانم.
صائب.
رجوع به زبانه شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر