معنی زائو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(ص فا.) (عا.) زن تازه زایمان کرده.

فرهنگ عمید

زنی که تازه زاییده، زاج، زاچ،

مترادف و متضاد زبان فارسی

تازه‌زا، زاج، زاچ

گویش مازندرانی

زنی که تازه زایمان کرده باشد

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) زنی که تازه زاییده زاج زاچ

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر