معنی رو ترش کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
رو ترش کردن. [ت ُ رُ ک َ دَ] (مص مرکب) ترشرویی کردن. گره بر ابرو افکندن. خود را عبوس نشان دادن. اخم کردن. کراهت نمودن:
شکر یزدان طوق هر گردن بود
نی جدال و روترش کردن بود.
مولوی.
تَکَرﱡه، رو ترش کردن. (منتهی الارب). و رجوع به روترش شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.