معنی روی هم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

روی هم. [ی ِ هََ] (ق مرکب) جمعاً. مجموعاً. (فرهنگ فارسی معین). مجموع. (یادداشت مؤلف) (لغات فرهنگستان). || چیزی بالای چیز دیگری. (فرهنگ فارسی معین).
- روی هم رفتن، متراکم شدن. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ معین

(یِ هَ) (ق مر.) جمعاً، مجموعاً.

فرهنگ عمید

جمعاً، کلاً،

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ جمعا مجموعا، چیزی بالای چیز دیگر.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر