معنی رویت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رویت. [رَ وی ی َ] (ع اِ) رویه. عبارت از معرفت است بعد از فکر و تدبر زیاد و بالجمله معرفتی را که منشاء آن فکر و تأمل زیاد است رویت گویند. (از فرهنگ علوم عقلی سجادی از اسفار).

فرهنگ معین

اندیشه در امور، فکر، تأمل، با تفکر و تأمل شعری گفتن. مق. بداهت. [خوانش: (رَ یَّ) [ع.رویه] (اِ.)]

فرهنگ عمید

فکر کردن و تٲمل نمودن در کارها،
تفکر، تٲمل، بررسی،
[مقابلِ بدیهه] (ادبی) سرودن شعر با اندیشه و تٲمل،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

دید، دیدن

کلمات بیگانه به فارسی

دیدن - دید

مترادف و متضاد زبان فارسی

دید، دیدار، دیدن، مشاهده، نظر

فرهنگ فارسی هوشیار

دیدن به چشم، شکل و ترکیب، دیدار دیدن به چشم

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر