معنی رومان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رومان. (اِخ) موضعی در ری. (ناظم الاطباء).

رومان. (اِخ) شهری در طبرستان. (ناظم الاطباء). اما ظاهراً همان رویان باشد. که تحریف شده است. رجوع به رویان شود.

رومان. (اِخ) نام فرشته ای که در قبر بر مرده ورود می کند و روی آن مانند آفتاب می درخشد. (ناظم الاطباء).
- ام رومان، مادر عایشه رضی اﷲ عنهما. (آنندراج).

رومان. (اِخ) ابن سرحان از قاتلان عثمان بن عفان، که به دست غلامان عثمان به قتل رسید. (از حبیب السیر چ سنگی ج 1 ص 174). و رجوع به تاریخ سیستان ص 84 شود.

فرهنگ معین

(رُ) [فر.] (اِ.) نک رمان.

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) داستانی که به نثر نوشته شود و شامل حوادثی ناشی ار تخیل نویسنده باشد و آن اقسامی دارد. یا رمان آموزشی (تعلیماتی) داستانی شامل مطالب علمی طبیعی فلسفی. یا رمان پلیسی داستانی حاکی از حوادث دزدی جنایت و کشف آنها توسط کارآگاهان زبر دست. یا رمان تاریخی داستانی است که اساس آن مبتنی بر وقایع تاریخی باشد. یا رمان عشقی داستانی که شالوده آن بر عشق نهاده شده باشد.

فرهنگ فارسی آزاد

رُومان (2- سورهُ الرُّوم)، مردم رُم- دولت رُم- (2)
سُوره الُّروم: نام سوره 30 قرآن که مکیّه است و 60 آیه دارد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر