معنی رولت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رولت. [رُ ل ِ] (فرانسوی، اِ) غلتک. (لغات فرهنگستان). چرخی کوچک که به همه جهات حرکت کند و شیئی را که بدان متصل است با خود برد. || چرخ رنده ای است دسته دار که جهت انتقال طرح از الگو به پارچه مورد استفاده قرار می گیرد. || نوعی بازی که در آن برنده بوسیله ٔ توقف گلوله ٔ روی یکی از نمره های لوحه ای متحرک تعیین شود. || حربه ٔ آتشین دستی کوتاه و خودکار که بدان چند تیر می توانند درکنندبدون آنکه پس از هر بار آنرا پر نمایند، شش لول. (فرهنگ فارسی معین). || نوعی شیرینی است و وجه تسمیه آن است که خمیر این شیرینی را بشکل مستطیل ببرند و بر سطح آن خامه مالند و پس لوله کنند و به قطعاتی که یک یا دو سانتی متر عرض داشته باشند ببرند.

فرهنگ معین

نوعی دستگاه قمار که دارای شماره هایی است. آن را می چرخانند و روی شماره ایی که خواهد ایستاد شرط بندی می کنند، نوعی شیرینی خامه ای، نوعی خوراکی که گوشت، پنیر... را لای خمیر نان می پیچند و آن را یا سرخ می کنند یا می پزند. 4 [خوانش: (لِ) [فر.] (اِ.)]

فرهنگ عمید


۱.نوعی شیرینی لوله‌شدۀ خامه‌ای،
نوعی خوراک که گوشت، سبزی، یا پنیر را روی تکۀ خمیر پهن شده‌ای قرار داده و آن را پس از لوله کردن سرخ می‌کنند،
وسیله‌ای به شکل چرخ کوچک دندانه‌دار که برای انتقال طرح از الگو به الگویی دیگر یا پارچه به کار می‌رود،

فرهنگ فارسی هوشیار

فرانسوی غلتک، منگچرخ از ابزارهای خنیا (قمار)، رند چرخ از ابزارهای درزیگری (خیاطی) (اسم) چرخی کوچک که به همه جهات حرکت کند و شیی ء را که بدان متصل است با خود برند، چرخ رنده ایست دسته دار که جهت انتقال طرح از الگو بپارچه مورد استفاده قرار میگیرد، نوعی بازی که در آن برنده به وسیله توقف گلوله ای روی یکی از نمره های لوحه ای متحرک تعیین میشود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر