معنی رودنواز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
رودنواز. [ن َ] (نف مرکب) نوازنده ٔ رود. آنکه رود نوازد. رودساز. رودسرای. سازنده و نوازنده ٔ رود که نام سازی معروف بوده است. رودزن. مطرب:
زیغبافان را با وشی بافان بنهند
طبل زن را بنشانندبر رودنواز.
ابوالعباس.
او هوای دل من جسته ومن صحبت او
من نوازنده ٔ او گشته و او رودنواز.
فرخی.
مطربان رودنواز و رهیان زرافشان
دوستداران می خوار و بدسگالان غمخور.
فرخی.
با هزار آوا از سرو برآرد آواز
گوید او را مزن ای باربد رودنواز.
منوچهری.
گرش پنهانک مهمان کنی از عامه بشب
طبعساز و طربی یابیش و رودنواز.
ناصرخسرو.
رجوع به رود و رودساز و رودنوازی و رود نوازیدن شود.
(نَ) (ص فا.) نوازنده.