معنی رودراور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رودراور. [وَ] (اِخ) قصبه ای است از قصبات سکان و توی و دیه سرکان با هفتاد موضع دیگر به پنج ناحیت موضع (کذا) چون هندرود و سرکان رود و کرزان رود و لامجانرود و برزمهین از توابع آن. هوایش معتدل است و آبش از کوه الوند جاری است و زمینش مرتفع تمام باشد و درآنجا زعفران بسیار باشد و بدین سبب آن زمین را زعفرانی خوانند. حقوق دیوانیش دو تومان و سه هزاروپانصد دینار است. (نزهه القلوب چ لیدن ص 73). ناحیه ای است درنزدیکی نهاوند از اعمال جبال. دارای 93 قریه است که باغهای پردرخت و نهرهای جاری دارد و درختان این ناحیه دارای انواع گوناگون میوه هاست و دارای منبر بود وآن در موضعی بود که بدان کرج گفته میشد و آن شهر کوچکی است و ابنیه ٔ آن از گل محکم ساخته شده است و دارای چمنزارها و میوه ها و کشتزارهاست و زعفران بسیار از آنجا می خیزد و ببلاد دیگر حمل میگردد و میان آن و همدان، و همچنین نهاوند هفت فرسخ است. جمعی از اهل علم به رودراور منسوب هستند. (از معجم البلدان). محتمل است همان رودآور کنونی باشد. رجوع به رودآور شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر