معنی روح عطار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

روح عطار. [ح ِ ع َطْ طا] (اِخ) شیرازی. شاعر قرن هشتم هَ. ق. معاصر خواجه حافظ شیرازی متخلص به روح عطار، و گاه به «روح » تنها و گاه به روحی عطار، تخلص می کند. وی خواجه قوام الدین محمدبن علی معروف به صاحب عیار (مقتول به سال 764 هَ.ق.) را مدح گفته است. نسخه ٔ خطی از دیوان او مورخ بسال 855 هَ.ق. در کتابخانه ٔ مجلس شورای ملی محفوظ است. این شاعر در قطعه ای میان حافظ و سلمان ساوجی محاکمه کرده میگوید:
ملوک مملکت نظم و ناقدان سخن
که باد خاطرشان ایمن از حدوث زمان
ز اهل طبع گروهی مخالفت دارند
پی تراجح اشعار حافظ و سلمان
نموده اند چنین مالکان ملک سخن
که کرده اند مسخر جهان بتیغ بیان
باین کمینه، که از پیر فکر خویش بپرس
که نطق حافظ به یا فصاحت سلمان
چو کردم این سخن از پیر عقل استفسار
که ای خلاصه ٔ ادوار و زبده ٔ ارکان
بگو که شعر کدامین از این دو نیکوتر
که برده اند کنون گوی شهرت از میدان
جواب داد که سلمان بدهر ممتازاست
بلفظ دلکش ومعنی بکر و شعر روان
دگر طراوت الفاظ جزل حافظ بین
که شد بلاغت او رشک چشمه ٔ حیوان
یکی بگاه بیان طوطیی است شکربار
یکی بنظم روان بلبلی است خوش الحان
ز برج خاطر این، ماه نظم رخشنده
ز درج فکرت آن، لؤلؤ سخن ریزان...
هزار روح فدای دم چو عیسی این
هزار جان گرامی نثار گفته ٔ آن.
قصیده ای نیز در مدح خواجه قوام الدین محمدصاحب عیار سروده است بدین مطلع:
کنون که موسم نوروز برفراشت علم
جهان چوباغ جنان گشت تازه و خرم...
و رجوع به بحث در آثار و افکار و احوال حافظ تألیف دکتر غنی ج 1 ص «لو» و 16 و 202 و 203 و تاریخ ادبیات براون ج 3 ص 318 و 320 و فهرست کتابخانه ٔ مجلس تألیف ابن یوسف ص 653، 656 و فرهنگ سخنوران شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر