معنی رهیده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
رهیده. [رَ دَ / دِ] (ن مف / نف) نجات یافته. خلاص شده. (فرهنگ فارسی معین). فائز. مستخلص. (یادداشت مؤلف). منجو. (منتهی الارب): انهیار؛ رهیده شدن. انقیاص، رهیده شدن. انبشاق، رهیده شدن بندآب. (تاج المصادر بیهقی). هور؛ رهیده شدن. (دهار).
(رَ دِ) (ص مف.) نجات یافته.
رهاشده، آزادشده، نجاتیافته،
(اسم) نجات یافته خلاص شده.