رها در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(رَ) (ص فا.) خلاص شده.
فرهنگ عمید
آزاد، یله، بیقیدوبند،
* رها شدن: (مصدر لازم) آزاد شدن، نجات یافتن از قیدوبند،
* رها کردن: (مصدر متعدی) آزاد کردن، ول کردن،
حل جدول
ول
نجات یافته
آزاد و وارسته
از بند رسته
آزاد و وارسته، نجات یافته
یله
مترادف و متضاد زبان فارسی
آزاد، خلاص، فارغ، مرخص، مستخلص، وارسته، بیبند، پراکنده، پرت، ترک، متروک، واگذار، ول، ولو، یله
گویش مازندرانی
آزاد رها
فرهنگ فارسی هوشیار
بی قید، آ زاد
فرهنگ پهلوی
مقامی در موسیقی ایرانی، آزاد
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.