معنی رنجور داشتن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رنجور داشتن. [رَ ت َ] (مص مرکب) رنجور کردن. به رنجوری دچار ساختن. رجوع به رنجور شود:
سخن های ناخوش ز من دور دار
به بدها دل دیو رنجور دار.
فردوسی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر