معنی رفوگری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
رفوگری. [رَ / رُ گ َ] (حامص مرکب) رفوکاری. (ناظم الاطباء). شغل رفوگر. حرفه ٔ رفوگر. عمل رفوگر. (یادداشت مؤلف). همگری:
ره امان نتوان رفت و دل رهین امل
رفوگری نتوان کرد و چشم نابینا.
خاقانی.
|| دکان رفوگر. (یادداشت مؤلف). رجوع به رفوکاری شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
همگری درزگیری
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.