معنی رفتگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
رفتگی. [رَ ت َ / ت ِ] (حامص) کوچ و رحلت و هجرت و روانگی. (ناظم الاطباء): عیار؛ رفتگی و گریز. (منتهی الارب). || نقصان. (ناظم الاطباء).
- رفتگی پارچه، تنگ شدن و فرسوده شدن آن بسبب کثرت استعمال و کهنگی. اتلاف. (ناظم الاطباء).
- رفتگی پوست یا پشم یا جز آن، نقصان یافتن و کم شدن آن. (از یادداشت مؤلف).
- رفتگی خون، اتلاف خون. (ناظم الاطباء).
- رفتگی شنوایی، بطلان شنوایی. و کری. (ناظم الاطباء).
رفتگی. [رُ ت َ] (حامص) رفتگی خانه، تمیزی و جاروب شدن آن: به این شستگی و رفتگی. (یادداشت مؤلف).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.