معنی رفتگر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رفتگر. [رُ گ َ] (ص مرکب) مأمور تنظیف. (لغات فرهنگستان). جاروب کش. (فرهنگ رازی). سپور که بر عمل جاروکشی و رفتن معابر عام گمارده شده است. مأمور شهرداری که خیابانها وکوچه ها را جاروب و تمیز کند. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

(رُ گَ) (ص.) مأمور شهرداری که به تمیز کردن کوچه ها و خیابان ها می پردازد.

فرهنگ عمید

مٲمور شهرداری که کارش جاروب کردن خیابان‌ها و کوچه‌ها است، سپور،

حل جدول

فراش

کناس

مترادف و متضاد زبان فارسی

پیک‌بهداشت، جاروکش، سپور

فرهنگ فارسی هوشیار

ماموران شهرداری که کارشان جاروب کردن است

پیشنهادات کاربران

سپور

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر