معنی رطل خوردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رطل خوردن. [رَ خوَرْ / خُرْ دَ] (مص مرکب) کنایه از شراب خوردن:
صبر کردیم که در روزه چنان نیکو بود
رطل خوردیم که در عید چنین نیکوتر.
امیرمعزی.
رطل دوگانه به خراج قوی توانند خورد. (مرزبان نامه).
اول پدر پیر خورد رطل دمادم
تا مدعیان خرده نگیرند جوان را.
سعدی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر