معنی رشنیق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رشنیق. [رَ] (اِ) عامی. غیرسید (مخصوصاً طالب علم غیرسید) «: باید ببینندکه این نعمت در این دیار و بلاد مشترک است از میان مسلمانان و مشرکان و جهودان و مؤمنان و موحدان و ملحدان و علویان و رشنیقان و تاجیکان...». (کتاب النقض 476) (از فرهنگ فارسی معین). و رجوع به رشنیغ شود.

فرهنگ معین

(رَ) (ص.) عامی، غیر سید (مخصوصاً طالب علم غیر سید).

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) عامی غیر سید (مخصوصا طالب علم غیر سید) : }} باید ببینید که این نعمت در دیار و بلاد مشترک است از میان مسلمانان و مشرکان و جهودان و مومنان و موحدان و ملاحدان و علویان و رشنیقان و ترکان و تاجیکان (کتاب النقض 476) .

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر