معنی رسومات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رسومات. [رُ] (از ع، اِ) ج ِ رسوم. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). رسوم ج ِ رسم را دوباره با الف و تاءجمع بسته اند و برخلاف قواعد زبان عربی است. و همچنین است: احوالات، امورات، حبوبات، حوادثات، عیوبات، عوارضات، فتوحات، فیوضات، قبوضات، قروضات، لوازمات و امثال آنها. (از نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال 1 شماره ٔ 5). رجوع به رسوم شود. || حقوق و عوارض. (فرهنگ فارسی معین). || آنچه از محصول برای پرداخت مزد مأموران محلی مانند کدخدا و دشتبان و حمامی و آهنگر و نجار و غیره کسر می گردد. (از فرهنگ فارسی معین): شغل مشارالیه آن است که محصولات مستغلات دیوانی تمام ممالک محروسه و... و سرانه ٔ هنود و سوق الدواب و رسومات ارباب مناصب دیوان اعلی... در سرکار ضابطنویس داد و ستد می شود. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 42). تمامت تیولات و همه... و رسومات وزراء و مستوفیان و کلانتران و مواجب ارباب قلم... داد و ستد و تنخواه داده می شود. (تذکره الملوک ص 17). وزیران دیوان اعلی که مواجبی ندارد و به شرح جزو رسم الوزاره و غیره و انعام و رسومات در وجه او مقرر است... (تذکره الملوک ص 52). || در اصطلاح امروزه کارخانه ٔ مشروب سازی را گویند. (یادداشت مؤلف).
- کارخانه ٔ رسومات، کارخانه ٔ مشروب سازی. (فرهنگ فارسی معین).

مترادف و متضاد زبان فارسی

حقوق، عوارض، خمخانه، میخانه، میکده

فرهنگ فارسی هوشیار

باژ خراج (پارسی است) برخی واژه نامه ها به ریشه ی پهلوی آن ننگریسته اند. (اسم) جمع رسوم حقوق و عوارض، آنچه از محصول برای پرداخت مزد ماموران محلی مانند کدخدا و دشتبان و حمامی و آهنگر و نجار و غیره کسر میگردد. یا کارخانه رسومات کارخانه مشروب سازی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر