معنی رستم بیگ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
رستم بیگ. [رُ ت َ ب َ] (اِخ) یا رستم بن مقصودبیگ. رجوع به رستم بن مقصود و مرآت البلدان ج 1 ص 402 شود.
رستم بیگ. [رُ ت َ ب َ] (اِخ) به «کوسه رستم »مشهور است. ظاهراً رفیقی خوب و جوانی خوش معاشرت است و همت و شجاعت نیز دارد. فرمانروای بلوک هزارجریب شد. (از تذکره ٔ مجمع الخواص ص 38). خیامپور وی را از امرای صفویه در قرن دهم هجری نوشته است. رجوع به فرهنگ سخنوران تألیف خیامپور و الذریعه ج 9 بخش 2 شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.