معنی رذالت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رذالت. [رَ ل َ] (ع اِمص) رَذاله. ناکسی و فرومایگی و پستی فطرت و دون طبعی. (ناظم الاطباء). پستی.ناکسی. فرومایگی. دنائت. خست. خساست. حقارت. سفالت. (یادداشت مؤلف). و رجوع به رَذاله و رُذاله شود.
- رذالت داشتن، ناکس و فرومایه بودن و پست فطرت بودن. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(رَ لَ) [ع.] (اِمص.) فرومایگی.

فرهنگ عمید

فرومایگی، پستی، ناکسی، زشتی،

مترادف و متضاد زبان فارسی

پست‌فطرتی، پستی، دنائت، شرارت، فرومایگی، ناکسی، نانجیبی

فرهنگ فارسی هوشیار

پستی، ناکسی، خساست، حقارت

فرهنگ فارسی آزاد

رَذالَت، (رَذُل، یَرذُلُ) پست و فرومایه بودن- فاسد و کثیف بودن (اشیاء)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر